به این موضوع توجه داشته باشید نهاد همواره یک اسم است و گزاره توضیحاتی در مورد آن اسم که به شکل فعل ظاهر میگردد. پس اسم و چند صفت و حرف تعریف آن را نهاد و فعل با متمم و قید و مفعول را گزاره در نظر میگیریم
.
در جملههای کوتاه، با یکبار خواندن جمله عموماً پیام جمله را میتوان فهمید و جمله را به زبان مقصد
ترجمهکرد اما برای جملههای بلند بهتر است بعد از یکبار خواندن کلمات جدید و مهم را مشخص و بعد از یافتن معنی آنها به سراغ ترجمهی جمله برویم. یک کلمه ازلحاظ اینکه تعیینکنندهی پیام جمله باشد مهم تلقی میشود
.
گاه پیش میآید که معنای یک جمله یا عبارت با جملهی ما همخوانی ندارد. در زبان انگلیسی کلماتی هستند که در جایگاههای مختلف معانی متفاوتی دارند. برای مثال واژهی
Party
به معنای مهمانی است اما در عبارت
French Socialist party
به معنای حزب است و یا در عبارت
third party
به معنای شخص است. ازاینرو داشتن یک فرهنگ لغت کامل به ما کمک بزرگی میکند
.
برخی دیگر از کلمات در غالب یک عبارت معنای تازهای به خود میگیرند به اینگونه ساختارها اصطلاح یا
idioms
گفته میشود. در مواجهه با اصطلاحات، تشخیص و یافتن معادل درست در زبان مقصد، حرف اول را میزند. برای مثال عبارت
let the cat out of the bag
به معنای«لو رفتن راز» است. میبینید که این معنی با هیچیک از واژگان عبارت تناسب ندارد
.
بنابراین در
ترجمهی اصولی استفاده از ترجمه گر های آنلاین مثل
گوگل ترانسلیت
همیشه کاربرد خوبی ندارد.
دستهی بعدی واژگان، ضربالمثلها یا
proverb
هستند. اصطلاحات به یک شخص یا موضوع خاص اشاره میکنند ولی ضربالمثلها در پشت خود یک حقیقت کلی دارند و از سخن یک فرد مهم سررشته میگیرند و برای نصیحت و موعظه استفاده میشوند. برای مثال
Look before you leap
به معنای بیگدار به آب زدن است
.
در گام بعدی توجه به نوع و زمان فعل اهمیت ویژهای دارد. در زبان انگلیسی
Must
نشانگر اجبار از سمت نویسنده به مخاطب و
Have to
نشانگر اجباری است که خارج از اختیارات گوینده یا نویسنده است،
Should
صلاح شنونده یا مخاطب را در نظر دارد و
Are Supposed to
وظیفه یا تکلیف فرد را معین میکند. اینها مواردی هستند که در گرامر زبان انگلیسی بهطور کامل تشریح شدهاند
.
دانستن سبک
style
نوشتهای که در حال
ترجمهی آن هستیم به ما کمک میکند تا شیوهی بیان متن را خود را متناسب با سبک انتخاب کنیم. مثلاً سبک میتواند رسمی، محاورهای، کوچهبازاری، علمی، طنزآمیز، کنایهآمیز و
…
باشد
.
بهعنوان نمونه عبارت
How did you become unemployed
میتواند در قالب «چطور شد که از کار بیکار شدی» یا «چگونه شغل خود را از دست دادید»
ترجمهشود. انتخاب با نویسنده است که متناسب با سبک و سیاق متن اصلی کدام قالب را انتخاب نماید
.
ممکن است بعد از
ترجمهی یک پاراگراف، یکپارچگی جملات برای رساندن مطلب موردنظر به دلمان ننشیند. در این موارد پیوستگی ساختاری
cohesion
بین جملات دچار اشکال است و به پیوستگی معنایی
coherence
هم آسیب رسانده است. نشانهگذاری و استفادهی بهجا از حروف ربط تا حدودی این مشکل را حل میکند
.
در گام بعد برای چیدمان واژهها در کنار هم باید به دستور زبان مقصد توجه داشته باشیم. مثلاً در جملات انگلیسی فعل در ابتدای جمله قرار میگیرد حالآنکه در فارسی فعل باید در انتهای جمله باشد. پس بعد از شناسایی عناصر جمله باید هرکدام را در جایگاه درست قرار دهیم. درواقع نباید شکل جملهی ما تحتاللفظی باشد و دستور زبان فارسی را تابع گرامر انگلیسی کنیم. نباید جمله بهگونهای باشد که خواننده متوجه شود که این جمله
ترجمهفارسی یک جملهی انگلیسی
است
.
ساختن جملهای به زبان مقصد با حفظ فرم زبان مبدأ، تداخل زبانی
linguistic interference
نام دارد. به زبان سادهتر تداخل زبانی تأثیر زبان مبدأ روی زبان مقصد را نشان میدهد که میتواند مثبت یا منفی باشد. اثر مثبت باعث سرعت در
ترجمهمیشود مانند واژگان مشترک بین دو زبان و اثر منفی ترکیب جملهبندی در زبان مقصد را به هم میزند و از خوانایی آن کم میکند
.
این موضوع همچنین با نام
انتقال زبانی
نیز مورد بررسی قرار می گیرد.
زمانی که ترتیب قرار گرفتن لغات در جملهی مبدأ و مقصد مشابه باشند، تناظر صوری
formal
correspondence
رخ میدهد. برای نمونه
turn right
به معنای «بپیچ به راست» دارای تناظر صوری است. اگر بخواهیم در تمامی موارد تناظر صوری را رعایت کنیم باعث بروز تداخل زبانی منفی میشویم
.
عملیات جابهجایی عناصر جمله
shifting
، چالشی برای مترجم است که توانایی خود را در جملهسازی و انتقال محتوا نشان دهد.
در اینجا مترجم باید از فرم زبان مبدأ فاصله بگیرد و تا آخرین حد به فرم جملات در زبان مقصد نزدیک شود. با توجه به آنچه
در مورد تناظر صوری گفته شد، هرچه میزان جابهجایی بیشتر باشد تناظر صوری کاهش مییابد
.
مشاهده پست مشابه : بزودی فروشگاه ساز دی جی فایل سل راه اندازی میشود